خانه
عناوین مطالب
تماس با من
ghame donya
majorofasi
ghame donya
majorofasi
روزانهها
همه
جدا کننده متن در وبلاگ
زیباسازی وبلاگ
هم میهن
نجواهای تنهایی
شبهای تنهایی
غروب تنهایی
نغمه های تنهایی من
سایت عاشقانه های تنهایی
از تو دلگیرم
نیم نگاه: تنها وبلاگ رسمی روزبه میرزاده
جدیدترین یادداشتها
همه
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
[ بدون عنوان ]
بایگانی
فروردین 1391
37
آمار : 1561 بازدید
Powered by Blogsky
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
میکنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایهای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
... فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا به دل من
قصهها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای این شب چه قدر تاریک است
خندهای کو که به دل انگیزم؟
قطرهای کو که به دریا ریزم؟
صخرهای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است
donya
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1391 ساعت 12:32 ق.ظ
0 نظر
میگویند زمان طلاست...
اما من چشیدم
دروغ میگویند زمان آتش است ........
گذرا نیست ... ثانیه به ثانیه اش میسوزاند و تا به شعله ات نکشد نمیگذرد....
donya
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1391 ساعت 12:13 ق.ظ
0 نظر
37
1
...
4
5
6
7
صفحه
8